یکی شدن من وهمسرخوبمیکی شدن من وهمسرخوبم، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره
زندگی ما زیر یه سقفزندگی ما زیر یه سقف، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره
وبلاگ نی نی مون وبلاگ نی نی مون ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره

فرشته ی آسمونی من

روز عشق

کوچولوی قشنگم سلام عزیز دلم..امروز اومدم تا به بهانه ی روز عشق(سپندارمذگان)که امروز هست بهت بگم : عاشقتم ! حتی الان که هنوز نیستی و هنوز وارد زندگی دو نفره ی ما نشدی سه روز پیش روز " ولنتاین " یا همون روز عشق بود . مثل همیشه بابایی منو با یه کادوی قشنگ سورپرایز کرد . البته من بهش گفته بودم که دوست دارم توی روز عشق خودمون هدیه به هم بدیم . اما باباییه دیگه .. ولنتاین با این همه تبلیغ به زور یادش میمونه چه برسه به روز عشق ایرانی که هنوز جا نیفتاده . دو روز قبل از روز ولنتاین من کلاس داشتم و بابایی منو برد رسوند دانشگاه . وقتی کلاسم تموم شد و بهش زنگ زدم که بیاد دنبالم گفت که یه کاری دارم و 10 دقیقه دیگه راه میفتم . ...
29 بهمن 1391

شروع ترم جدید و باز هم یک قدم نزدیکتر شدن به تو

سلام مامانی . دلم برات تنگ شده بود بعد از یه ماه و اندی بالاخره اومدم . البته اینو بگم که هرروز میومدم و به وبلاگت سر میزدم و تلگراف یا نظرات رو چک میکردم ولی پست نمیذاشتم . آخه چیز خاصی هم برای گفتن نداشتم . غیر از همون حرفهای همیشگی اما امروز اومدم بنویسم،گرچه چیز خاصی نیست و بازم روزمرگیه اما خواستم بگم به یادتم و بهت فکر میکنم همیشه بچه های کوچولو رو که می بینم قند تو دلم آب میشه .. با خودم میگم یعنی منم یه روزی مامان میشم ؟ ١١ بهمن رفتم خونه ی همون دوست صمیمی م که برات گفته بودم روز قبلش دخترش ٥ ماهه شده بود . نمیدونی چقد ناز و گوگولی مگولی شده بود البته یه خرده هم بی قراری میکرد و من خیلی سعی میکرد...
23 بهمن 1391
1